Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . ریشو
[صفت]
bearded
/bˈɪɹdᵻd/
قابل مقایسه
1
ریشو
ریشدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریشو
تصاویر
کلمات نزدیک
beard the lion in his den
beard
bearable
bear with
bear up
bearer
bearer shares
bearing
beast
beast of burden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان