خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سر خود را به دیوار کوبیدن
[جمله]
beat one's head against the wall
/bit wʌnz hɛd əˈgɛnst ðə wɔl/
1
سر خود را به دیوار کوبیدن
بیخودی خود را به در و دیوار زدن
مترادف و متضاد
bang one's head against the brick wall
struggle
1.You are beating your head against the wall trying to figure out what the new boss wants.
1. تو داری بیخودی خود را به در و دیوار می زنی تا بفهمی رئیس جدید چه می خواهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
beat down
beat around the bush
beat a dead horse
beat
beastly
beat something into one's head
beat the socks off someone
beat up
beat-up
beatbox
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان