خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وقت خواب
[اسم]
bedtime
/ˈbɛdˌtaɪm/
غیرقابل شمارش
1
وقت خواب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لالا
1.Come on, it’s past your bedtime.
1. زود باش، از وقت خوابت گذشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
bedspread
bedsore
bedsit
bedside table
bedside manner
bee
beech
beech tree
beef
beef tea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان