[اسم]

bedsit

/ˈbedsɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اتاق اجاره ای اتاقی در پانسیون

مترادف و متضاد bedsitter bedsitting room
  • 1.I live in a house that has been converted to include five bedsits.
    1. من در خانه ای زندگی می کنم که تغییر کاربردی داده تا شامل پنج اتاق اجاره ای شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان