خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زنبور
[اسم]
bee
/biː/
قابل شمارش
1
زنبور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زنبور
1.a bee sting
1. نیش زنبور
تصاویر
کلمات نزدیک
bedtime
bedspread
bedsore
bedsit
bedside table
beech
beech tree
beef
beef tea
beef up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان