خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چغندر
[اسم]
beet
/biːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چغندر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چغندر
1.I've planted carrots and beets in the garden.
1. من در باغچه هویج و چغندر کاشته ام.
تصاویر
کلمات نزدیک
beeswax
beer belly
beer
beeper
beep
beet red
beethoven
beetle
beetroot
befall
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان