خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سر بریدن
[فعل]
to behead
/bɪhˈɛd/
فعل گذرا
[گذشته: beheaded]
[گذشته: beheaded]
[گذشته کامل: beheaded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سر بریدن
سر زدن، گردن زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سر بریدن
گردن زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
behaviorism
behavioral science
behavioral addiction
behavioral
behavior
behemoth
behest
behind
behind closed doors
behind one's back
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان