1 . دو زبانه
[صفت]

bilingual

/baɪˈlɪŋgwəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دو زبانه مسلط به دو زبان

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوزبانه
  • 1.I just hired a bilingual secretary.
    1. به‌تازگی یک منشی مسلط به دو زبان استخدام کردم.
  • 2.You'll need a bilingual dictionary.
    2. به یک فرهنگ لغت دو زبانه نیاز خواهید داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان