1 . در خوردن زیاده روی کردن 2 . زیاده روی
[فعل]

to binge

/bɪnʤ/
فعل ناگذر
[گذشته: binged] [گذشته: binged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در خوردن زیاده روی کردن در نوشیدن زیاده روی کردن

  • 1.To binge on beer
    1. در نوشیدن آبجو زیاده روی کردن
[اسم]

binge

/bɪnʤ/
قابل شمارش

2 زیاده روی افراط

  • 1.One of the symptoms is binge eating.
    1. یکی از علایم ها زیاده روی در خوردن است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان