خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اشتباه بزرگی کردن
[عبارت]
to blow it
/tə blˈoʊ ɪt/
1
اشتباه بزرگی کردن
گند زدن
informal
مترادف و متضاد
make a big mistake
1.I totally forgot my doctor's appointment. I really blew it.
1. پاک وقت دکترم را فراموش کردم. اشتباه خیلی بزرگی کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
to begin with
beat brains out
bear fruit
to be on the safe side
old hat
catch breath
catch eye
caught in the crossfire
to come
come to conclusion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان