1 . ضایع شدن
[جمله]

blow up in one's face

/bloʊ ʌp ɪn wʌnz feɪs/

1 ضایع شدن بهم ریختن

  • 1.The plan to have a going-away party for our boss blew in our face when we heard he would not attend.
    1. برنامه ما برای مهمانی خداحافظی برای رئیس مان ضایع شد وقتی شنیدیم که او به مهمانی نمی آید.
توضیح درباره اصطلاح blow up in one's face
ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح "در صورت کسی ترکیدن" است. وقتی فردی دارد با یک بمب یا نارنجک کار میکند ولی به جای پرتاب آن، نارنجک در صورتش منفجر شود. از این اصطلاح برای ضایع شدن برنامه خاصی استفاده می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان