خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هو (صدایی به نشانه اعتراض)
2 . بو (صدایی برای ترساندن یا غافلگیر کردن کسی)
3 . هو کردن
[اسم]
boo
/bu/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هو (صدایی به نشانه اعتراض)
بو
1.The speech was met with boos from the audience.
1. آن سخنرانی با هوهایی از جانب حضار رو به رو شد.
توضیحاتی در رابطه با boo
boo صدایی است که فرد یا افرادی برای نشانه اعتراض خود به دیگران آن را تولید میکنند.
2
بو (صدایی برای ترساندن یا غافلگیر کردن کسی)
هو
1.He jumped out from behind the door and shouted “Boo!”
1. او از پشت در بیرون پرید و فریاد زد: "بو!"
[فعل]
to boo
/bu/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: booed]
[گذشته: booed]
[گذشته کامل: booed]
صرف فعل
3
هو کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هو کردن
1.The audience booed.
1. حضار هو کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
bony
bontebok
bonsai
bonobo
bonny
boob
boob tube
booby
boocercus eurycerus
boodle
کلمات نزدیک
bonze
bony
bonus
bonsai
bonny
boob
booby
booby prize
booby trap
booby-hatch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان