1 . سقوط کردن
[عبارت]

bottom fall out

/ˈbɑtəm fɔl aʊt/

1 سقوط کردن افت کردن

مترادف و متضاد bottom drop out
  • 1.When the bottom fell out of the coffee market, many companies had to stop doing business.
    1. وقتی بازار قهوه سقوط کرد، خیلی از شرکت ها مجبور شدند دست از کار بکشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان