Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سازهای بادی برنجی
2 . برنج (فلز)
[اسم]
brass
/bræs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سازهای بادی برنجی
the brass section of the orchestra
بخش سازهای بادی برنجی ارکستر
2
برنج (فلز)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برنج
برنجی
brass buttons
دکمههای برنجی
تصاویر
کلمات نزدیک
brasilia
brash
brant
brandy snap
brandy
brass band
brass instrument
brass knuckles
brass rubbing
brassard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان