خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معیشتی
[عبارت]
bread and butter
/brɛd ænd ˈbʌtər/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معیشتی
اساسی، [مربوط به امرار معاش]
1.The voters are worried about bread and butter issues like jobs and taxes.
1. رای دهندگان نگران مسائل معیشتی مانند شغل و مالیات دادن هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
bread
breach
brazilian
brazil nut
brazil
bread and butter plate
bread and butter pudding
bread board
bread flour
bread knife
کلمات نزدیک
bread
breach of the peace
breach of contract
breach
brb
bread and butter pudding
bread bin
bread pudding
bread roll
bread-and-butter pudding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان