خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکستنی
[صفت]
breakable
/ˈbreɪk.ə.bəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more breakable]
[حالت عالی: most breakable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکستنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بشکن
شکستنی
شکننده
1.That vase is breakable so be careful.
1. آن گلدان شکستنی است پس مواظب باش.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
break-in
break up
break through
break the mold
break the bank
breakdown
breakdown lane
breaker bar
breakfast
breaking and entering
کلمات نزدیک
break-in
break up
break through
break the world record
break the silence
breakaway
breakdown
breakdown lane
breakdown truck
breaker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان