خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سینهبند (نظامی)
[اسم]
breastplate
/bɹˈɛstpleɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سینهبند (نظامی)
سینهپوش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سینهبند
تصاویر
کلمات نزدیک
breastfeeding
breastfeed
breastbone
breast stroke
breast pump
breaststroke
breastwork
breath
breath mint
breath test
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان