خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نفس آخر را کشیدن
[جمله]
breathe one's last
/brið wʌnz læst/
1
نفس آخر را کشیدن
از دنیا رفتن
مترادف و متضاد
die
1.Mrs. Smith breathed her last this morning.
1. خانم اسمیت امروز صبح از دنیا رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
breathe down one's neck
breathe
breathalyzer
breath test
breath mint
breathe out
breather
breathing
breathing apparatus
breathing space
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان