خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موجب شدن
[فعل]
to bring on
/brɪŋ ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: brought on]
[گذشته: brought on]
[گذشته کامل: brought on]
صرف فعل
1
موجب شدن
ایجاد کردن
1.Excessive drinking can bring on depression.
1. نوشیدن بیش از حد (مشروبات الکلی) موجب افسردگی میشود.
2.Her headaches are brought on by stress.
2. سردردهای او توسط استرس ایجاد میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
bring off
bring in
bring home the bacon
bring forward
bring down
bring out
bring out the best in someone
bring stability
bring to
bring to a close
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان