خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکننده
[صفت]
brittle
/ˈbrɪtəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more brittle]
[حالت عالی: most brittle]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکننده
سخت و خمش ناپذیر
1.A diamond is hard but brittle.
1. الماس بسیار سخت اما شکننده است.
2.This glass is very brittle.
2. این شیشه بسیار شکننده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
brittany
briton
britney
british
britain
brixton
bro
broach
broad
broad bean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان