خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مزد دلالی
2 . دلالی
[اسم]
brokerage
/bɹˈoʊkɹɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مزد دلالی
حق کارگزار
2
دلالی
واسطهگری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واسطهگری
تصاویر
کلمات نزدیک
broker
broken-hearted
broken-down
broken home
broken heart
broking
brolly
bromide
bromine
bronchial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان