Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . حبابدار
2 . پرجنبوجوش
3 . شامپاین
[صفت]
bubbly
/ˈbʌbli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: bubblier]
[حالت عالی: bubbliest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حبابدار
1.Let it bake until the top is crisp and bubbly.
1. بگذارید آنقدر بپزد تا رویش ترد و حبابدار شود.
2
پرجنبوجوش
پرتبوتاب، پرشوروهیجان، سرزنده
a bright and bubbly personality
یک شخصیت سرزنده و پرجنبوجوش
[اسم]
bubbly
/ˈbʌbli/
قابل شمارش
3
شامپاین
تصاویر
کلمات نزدیک
bubble wrap
bubble up
bubble gum
bubble bath
bubble
buccal
buccaneer
buccaneering
bucharest
buck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان