خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زاغه مهمات
2 . قسمت شنی زمین گلف
3 . انبار زغال (کشتی و ...)
[اسم]
bunker
/ˈbʌŋkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زاغه مهمات
an underground bunker
زاغه زیرزمینی مهمات
2
قسمت شنی زمین گلف
مانع شنی
1.He hit his second shot into a bunker.
1. دومین ضربه او در بخش شنی زمین گلف افتاد.
3
انبار زغال (کشتی و ...)
تصاویر
کلمات نزدیک
bunk bed
bunk
bunion
bungler
bungle
bunkhouse
bunkum
bunny
buns
bunsen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان