Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خانه کارگر
[اسم]
bunkhouse
/ˈbʌŋkhaʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خانه کارگر
استراحتگاه کارگران
1.Our grandmother cooked large meals for the men, who slept in a bunkhouse on the farmstead.
1. مادربزرگ ما برای مردانی که در خانه کارگر مزرعه ما ساکن بودند غذاهای بسیاری می پخت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
bunker mentality
bunker gear
bunker
bunk room
bunk off
bunkmate
bunko
bunko game
bunkum
bunny
کلمات نزدیک
bunker
bunk bed
bunk
bunion
bungler
bunkum
bunny
buns
bunsen
bunsen burner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان