Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سفر کاری
[اسم]
business trip
/ˈbɪznəs trɪp/
قابل شمارش
1
سفر کاری
1.My wife went on a business trip last night.
1. دیشب همسرم به یک سفر کاری رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
business studies
business school
business plan
business park
business meeting
business woman
business-to-business
businesslike
businessman
businessperson
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان