Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بوسه
2 . بوسیدن
[اسم]
buss
قابل شمارش
1
بوسه
[فعل]
to buss
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
2
بوسیدن
تصاویر
کلمات نزدیک
busman’s holiday
busking
busker
busk
businesswoman
bust
bust a gut
bust-up
bustard
buster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان