Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هوبره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bustard
/ˈbʌstərd/
قابل شمارش
1
هوبره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هوبره
1.Out of 28 bustards that arrived on the Plain last July, there are still ten out in the wild.
1. از 28 هوبرهای که در ژوئیه قبل به دشت آمدند، هنوز ده تایی در حیات وحش باقی مانده اند.
تصاویر
کلمات نزدیک
bust-up
bust a gut
bust
buss
busman’s holiday
buster
bustle
bustling
bustling streets
busy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان