خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاکتوس
[اسم]
cactus
/ˈkæktəs/
قابل شمارش
[جمع: cacti]
1
کاکتوس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کاکتوس
1.I have a cactus on my table in my office.
1. من روی میزم در دفترم، یک کاکتوس دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
cacophony
cacophonous
cacography
cacoepy
cackle
cad
cadaver
cadaveric
cadaverous
caddie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان