خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به خدمت فراخواندن
2 . با کسی تماس گرفتن
[فعل]
to call up
/kɔl ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: called up]
[گذشته: called up]
[گذشته کامل: called up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به خدمت فراخواندن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بسیج کردن
مترادف و متضاد
conscript
draft
1.Two of her brothers had been called up.
1. دو تا از برادرانش به خدمت فراخوانده شدند.
2
با کسی تماس گرفتن
1.I called him up and told him.
1. من با او تماس گرفتم و به او گفتم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
call the shots
call out
call on
call off
call of the wild
caller
caller id
caller-up
calligraphy
calling card
کلمات نزدیک
call the emergency
call someone names
call sign
call out
call on
call waiting
call-in
call-up
calla lily
callback
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان