خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بی عاطفه
[صفت]
callous
/ˈkæləs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more callous]
[حالت عالی: most callous]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بی عاطفه
بی حس، سنگ دل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیعاطفه
مترادف و متضاد
heartless
insensitive
1.his callous comments about the murder made me shiver.
1. نظرات سنگ دلانه او درباره آن قتل، مرا به لرزه انداخت.
2.Jim's terrible experiences in the war have made him callous about the suffering of others.
2. تجربیات وحشتناک "جیم" در جنگ، او را نسبت به رنج دیگران بی حس کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
calliope
calling
calligraphy
calligraphic
calligrapher
calloused
callow
callus
calm
calm down
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان