خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به آرامی
[قید]
calmly
/ˈkɑm.li/
غیرقابل مقایسه
1
به آرامی
با آرامش
1.She reacted surprisingly calmly to the news of his death.
1. او به طور شگفتآوری به خبر مرگ او به آرامی (با آرامش) عکسالعمل نشان داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
calming
calm water
calm down
calm
callus
calmness
calomel
caloric
calorie
calorific
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان