Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . استتار
2 . استتار کردن
[اسم]
camouflage
/ˈkæməˌflɑʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
استتار
پوشش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استتار
1.army troops in camouflage
1. سربازان ارتش در استتار [سربازان استتار کرده]
[فعل]
to camouflage
/ˈkæməˌflɑʒ/
فعل گذرا
[گذشته: camouflaged]
[گذشته: camouflaged]
[گذشته کامل: camouflaged]
صرف فعل
2
استتار کردن
مخفی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استتار کردن
1.The soldiers camouflaged themselves with leaves.
1. سربازان خود را با [بوسیله] برگ ها استتار کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
camosh
camorra
camomile tea
camlet
camlan
camouflaged
camp
camp bed
camp chair
camp down
کلمات نزدیک
camomile
cameroonian
camerawork
camerawoman
cameraman
camp
camp bed
camp fire
campaign
campaigner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان