خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کربوهیدرات
[اسم]
carbohydrate
/ˌkɑːrboʊˈhaɪdreɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کربوهیدرات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کربوهیدرات
1.I’m trying to cut down on carbohydrates.
1. من دارم سعی می کنم کربوهیدرات خوردن هایم را کمتر کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
caraway seed
caravanning
caravan site
caravan
carat
carbon
carbon paper
carbonara
carbonate
carbonated
کلمات نزدیک
carbine
carbide
carbene
carb
caraway
carbon
carbon copy
carbon dioxide
carbon emissions
carbon footprint
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان