خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کربن (شیمی)
[اسم]
carbon
/ˈkɑr.bən/
غیرقابل شمارش
1
کربن (شیمی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کربن
کاربن
1.Diamonds are formed from carbon.
1. الماس ها از کربن ساخته می شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
carbohydrate
carbine
carbide
carbene
carb
carbon copy
carbon dioxide
carbon emissions
carbon footprint
carbon monoxide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان