خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارتل
[اسم]
cartel
/kɑrˈtɛl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کارتل
شرکتهای سازمانیافته و مسلط بر یک کالای خاص
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارتل
1.The world's major oil producers formed a cartel to control the price and supply of petroleum.
1. تولیدکنندگان بزرگ نفت جهان برای کنترل قیمت و عرضه نفت (خام)، یک کارتل تشکیل دادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
carte blanche
cart
carsickness
carsick
carrying case
carter
cartesian
carthorse
cartilage
cartilaginous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان