Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نقدینگی
[اسم]
cash flow
/ˈkæʃ floʊ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقدینگی
وجوه در گردش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقدینگی
1.a healthy cash flow
1. نقدینگی سالم
2.Many companies fail through poor cash flow.
2. بسیاری از شرکتها به خاطر کمبود نقدینگی از بین میروند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cash dispenser
cash desk
cash crop
cash cow
cash card
cash in
cash in hand
cash in on
cash machine
cash on delivery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان