خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهطور غیررسمی
[قید]
casually
/ˈkæʒ.uː.əl.i/
غیرقابل مقایسه
1
بهطور غیررسمی
خودمانی
1.She was dressed casually.
1. او بهطور غیررسمی لباس پوشیده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
casual work
casual labor
casual acquaintances
casual
castro
casualty
casuist
cat
cat burglar
cat call
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان