1 . سببی 2 . فعل سببی
[صفت]

causative

/ˈkɑzətɪv/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سببی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سببی
  • 1.a causative verb
    1. یک فعل سببی
[اسم]

causative

/ˈkɑzətɪv/
قابل شمارش

2 فعل سببی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان