خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قهرمانی
[اسم]
championship
/ˈtʃæm.pi.ənˌʃɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قهرمانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پهلوانی
قهرمانی
مترادف و متضاد
championships
1.This year championship will be mine.
1. قهرمانی امسال از برای من خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
champion
champers
champagne
champ
chamorro
chance
chancel
chancellor
chancellor of the exchequer
chancre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان