1 . حساب خود را تسویه کردن و رفتن (در هتل و بیمارستان و...) 2 . بررسی و تأیید کردن 3 . نگاه کردن 4 . رفتن و سر زدن
[فعل]

to check out

/ʧɛk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: checked out] [گذشته: checked out] [گذشته کامل: checked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حساب خود را تسویه کردن و رفتن (در هتل و بیمارستان و...)

  • 1.Don't forget to hand in your room key when you check out.
    1. فراموش نکن که کلید اتاقت را وقتی که می‌خواهی تسویه کنی و بروی، تحویل دهی.
  • 2.We checked out at 5 a.m. to catch a 7 a.m. flight.
    2. ما ساعت 5 صبح تسویه کردیم تا به پرواز ساعت 7 صبح برسیم.

2 بررسی و تأیید کردن تصدیق کردن

to check out something/somebody
چیزی/کسی را بررسی و تأیید کردن
  • 1. We need to check out those rumors.
    1. ما باید آن شایعات را بررسی و تأیید کنیم.
  • 2. We'll have to check him out before we employ him.
    2. قبل از استخدام کردن او، باید او را بررسی و تأیید کنیم.

3 نگاه کردن دیدن

informal
to check somebody/something out
کسی/چیزی را دیدن
  • 1. Check out the prices at our new store!
    1. قیمت‌های مغازه جدیدمان را ببین!
  • 2. Hey, check out Mike’s new car!
    2. هی، ماشین جدید "مایک" رو ببین!

4 رفتن و سر زدن رفتن و دیدن

to check someplace out
رفتن و به جایی سر زدن
  • Let's check out that new club.
    بریم یک سری به کلوب جدید بزنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان