خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گاهشماری
[اسم]
chronology
/krəˈnɑːlədʒi/
قابل شمارش
[جمع: chronologies]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گاهشماری
گاهنگاری، رویدادنگاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گاهشماری
1.a chronology of Mozart’s life
1. گاهشماری زندگی موتزارت
تصاویر
کلمات نزدیک
chronologically
chronological
chronograph
chronogram
chronicler
chronometer
chronos
chronoscope
chrysalis
chrysanthemum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان