خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زمانسنج
[اسم]
chronometer
/kɹənˈɑːmɪɾɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زمانسنج
کرونومتر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرونومتر
تصاویر
کلمات نزدیک
chronology
chronologically
chronological
chronograph
chronogram
chronos
chronoscope
chrysalis
chrysanthemum
chryselephantine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان