خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشکهمقدس
2 . کلیسامانند
[صفت]
churchy
/ˈtʃɜːrtʃi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: churchier]
[حالت عالی: churchiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خشکهمقدس
disapproving
1.I was famous for being churchy and stuck-up
1. من به خشکهمقدس و مغرور بودن مشهور بودم.
2
کلیسامانند
شبهکلیسایی
1.Gothic design looks too churchy.
1. طراحی گوتیک زیادی کلیسامانند است.
تصاویر
کلمات نزدیک
churchman
churchill
churchgoer
church of scotland
church of england
churchyard
churlish
churn
churn out
chute
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان