خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سینما
[اسم]
cinema
/ˈsɪnəmə/
قابل شمارش
[جمع: cinemas]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سینما
فیلم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هنر هفتم
سینما
مترادف و متضاد
films
motion pictures
movies
the big screen
1.A best-seller is often the source of cinema stories.
1. یک کتاب پرفروش اغلب منبعی برای فیلمهای سینمایی است.
2.Censors have developed a rating system for the cinema.
2. سانسورچیها، نظام درجهبندی را در سینما پدید آوردهاند.
3.Today's cinema is full of homicides and violence.
3. سینمای امروز سرشار از قتل و خشونت است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cine-camera
cindy
cinder block
cinder
cinch
cinema screen
cinematheque
cinematic
cinematographer
cinematography
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان