خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تمام کردن (اجناس و پول و ...)
[عبارت]
cleaned out
/klind aʊt/
1
تمام کردن (اجناس و پول و ...)
informal
1.This is the third store I've been to that's been cleaned out of sugar.
1. این سومین مغازهای است که من رفتهام شکر تمام کرده است.
توضیحاتی در رابطه با cleaned out
عبارت cleaned out به معنای «تمام کردن» در واقع اشاره دارد به تمام شدن کالایی بخصوص در یک مغازه (کاملا به فروش رفتن)، (خرج شدن) پول و ... .
تصاویر
کلمات نزدیک
clean-up
clean-shaven
clean-living
clean-cut
clean up one's act
cleaner
cleaners
cleaner’s
cleaning
cleanliness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان