[اسم]

cleanliness

/ˈklɛnlinɪs/
قابل شمارش

1 پاکیزگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پاکی تمیزی نظافت
  • 1.Cleanliness is her strong suit.
    1. پاکیزگی از بهترین ویژگی های اوست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان