خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برفروبی کردن
[عبارت]
clear the snow
/klɪr ðə snoʊ/
1
برفروبی کردن
مترادف و متضاد
plough the snow
تصاویر
کلمات نزدیک
clear skies
clear preference
clear out
clear off
clear of
clear the table
clear up
clear-cut
clear-sighted
clear-up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان