خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لباس
[اسم]
clothing
/ˈkloʊ.ðɪŋ/
قابل شمارش
1
لباس
پوشاک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوشاک
پوشش
تنپوش
جامه
ملبوس
لباس
1.articles of clothing
1. اقلام لباس
2.Protective clothing must be worn at all times.
2. لباس های ایمنی باید در همه زمان ها پوشیده شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
clothespin
clothesline
clothes peg
clothes line
clothes horse
clothing store
clotted cream
cloture
cloud
cloud nine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان