خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همایند
[اسم]
collocation
/ˌkɑ.ləˈkeɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
همایند
همنشینی (واژگانی)، باهمآیی
1."Heavy traffic" is a collocation.
1. "ترافیک سنگین" یک همنشینی است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
collocate with
collocate
collocalia inexpectata
collocalia
collission
collodion
collogue
colloid
colloidal
colloidal gel
کلمات نزدیک
collocate
collision
collins
colline
collimation
collodion
colloid
collop
colloquial
colloquialism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان