1 . معمولا
[قید]

commonly

/ˈkɑːmənli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معمولا اغلب، عموما

معادل ها در دیکشنری فارسی: عموما
  • 1.These caterpillars are commonly found on bean plants.
    1. این کرم‌های ابریشم معمولا روی گیاهان لوبیا پیدا می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان